چرا هر شب تورو دارم؟

بدون اینکه حتی یک نفس از من جدا باشی
چرا تو جاده گم می شم؟
بدون اینکه حتی یک نفس پیدا شی
چرا از بی تو می ترسم
همش دستات و می گیرم
تو ماه و بردی از شب هام
من از بی ماه، می میرم...

 

 ✿•٠·˙˙·٠•✿•٠·˙˙·٠•✿•٠·˙˙·٠•✿•٠·˙˙·٠•✿

ܓ✤یه جایے تو دنیا همه براش مے میرند
ܓ✤ تموم حاجتا را همه ازش مے گیرند 
ܓ✤بین دو نهر آبه خاکش خاک بهشته 
ܓ✤خدا به عشق ارباب گل اونو سرشته ...

◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊◆◊◊


مــــولودی شـــاد و زیــبا به مناسبت مــیلاد مولــا حـــسین/عـ/


√عـــــــــــــید بر عاشقــــان مبــــارکـــ ــباد

 

 میگن دلت گرفته

بیا یه بار دیگه همه دنیام و بسوزون
میگن دلت گرفته
بیا غمات و با گرمی خنده هام بپوشون

میگن جونم و می خوای
تو که دارو ندارم و گرفتی خب اینم روش
میگن شدم اسیرت
تو رو خدا اسیرت و یه وقت نکن فراموش

 

 لعنت به تمام کسانی که

تو نیستند ....

ولی...

عطر تو را می زنند.....

 

 یه جائی باید دست آدم ها را بکشی ...

نگه شان داری ...

صورتشان را میان دستانت محکم بگیری...

بگویی ببین ...

من دوستت دارم.....

چرا نمی فهمی ...؟؟؟!!!!!!!!

 

 در برابرم مشت میکنی...

میپرسی: گل یا پوچ؟


در دلم میگویم:

فقط دستانت....

 

 برایت بوسه هایم را از بهشت خواهم آورد

تا دلتنگه آن دیار نشوی

فرشته پاک من

 

 فـقـط

تـویی که از

لـب مـن شعـر

میشوی...!!!

هـرکسـی لایق غـزل 

عـاشقـانه نیسـت...!!!

 

 نگو:

دل تنکــــــــــــــــــ تر نیسـ..........تی

نگو:

دل شکـــــــــــــته تر نیسـ..........تی

نگو:

عاشــــــــــــــــق تر نیسـ..........تی

نگو:

نگــــــــــــــــو......


تـنــــــــــــــــــــها تر نیستــــــــــــــــی


.............................................................................
 

 

 به خاطر سه چیز هیچگاه کسی را مسخره نکنید : 

چهره

پدرومادر

زادگاه 

چون انسان هیچ حق انتخابی در مورد آنها ندارد ... !!!

 

 

 آرزوی خیلی ها بـــــــودم 

از آن دست نیافتنی هایشان...

ســـــــاده اسیـــــــرت شدم!!!

که قـــــــدر ندانستی...
 

 

 قــرار بـود اَگـ ـر بـروے بـِمیـرَمـ ...

امّـا زِندگے مے ڪُنـَمـ ...

بگذار هـر دویـماטּ بـد قـول بـاشـیمــ

 

 آرام گفت دلتنگتم چیزی نگفتم،تکرارکردمن نازکردم، بلندترگفت من سکوت کردم، خیال می کردم همیشه هست.امارفت، من ماندم واین غرور لعنتی...

 دلـتــ را جــایــی....

حــوالــی خــدا.....

چــهـار مـیـخ کـن ،کــه بــا رفـتـن ایـن و آن نــرود!!!!!


 

 

 این روزهآی نبودنتـ دیگــر شمـرده نـمیشـونـد

مـی آیـند و میـرونـد

نهـ !

ایـن روزهآ رآ نمـی شمآرمـ

دفعــه ی بعد اخـطآرمـ رآ جدی بگـیر

از دِل بــرود هـر آن کهـ از دیده رَوَد . . .

 چقدر سخت است؛

که لبریز باشی از «گفتن»؛

ولی، در هیچ سویت «محرمی» نباشد ...!

 وقتـی که رفـت !

حتّـی..

خود ِ خـدا هــم ،

سرش را پاییـن انـداخـت !

و گـفت :

دیـگـر "امـیـدی" نـیـسـت !!!

 

 ..............

خـــــــــــــــــــــدا!!!!!!!!!!!!!!!!

انقدر تو خودم ریختـــــــــــم که از سرمم گذشت....

دارم غرق میشم...

دستت کجاســــــت؟؟!!

....................

 

 تاب بازی ام

کودکی هایم عاشق تاب بازی بود...

تاب می خورد و می خندید

بزرگی هایم هم تاب بازی را دوست دارد...

هر از گاهی دست بی تابی هایم را می گیرد و به تاب بازی می برد!

نمی دانم چه رازی در میان است...

ولی همین که بی تابی هایم را به تاب می سپارد

دیگر بی تاب نیستم!

بزرگی هایم تاب می خورد و می خندد...!

 

 کــــم بــــاش . . .

اصــــلـا هـم نـــگـران کـم شـدنـت نـبـاش!

اونـی کـه اگـه کـم بـاشـی گــُـمــت مـیـــکـنـه . . .

هـمـونـیـه کـه وقـتـی زیـاد بـاشـی حـیـفـــت مـیـکـنـه!