ارسال شده در دو شنبه 10 بهمن 1390برچسب:, - 19:39
یادمه ایام عید بود...روزهای پرجنب و جوش و خوشحالی..
حرف از تعهد و عهد شد...که بیا پیش هم بمونیم و هر اتفاقی بیفته
از همدیگه جدا نشیم...
سالهای زیادی گذشت به خوشی و خوبی...ولی..ولی...!!!
افسوس که در یکی از تابستونای گرم ......چی گفتی؟
یادته چی گفتی....؟؟؟
من یادمه تو نگو چون یادت نمیاد...
آره من خوب یادمه که ناباورانه بهمم...
گفتی دیگه نمیخوامت و مزاحم نشووووووووو...
آآخ خ خ ...
چون دست اون تو دستت بود و همون حرفایی که روزای اول بمن گفته بودی
به اون گفتی و حالا من شدم مزاحم...!!!!
