به تو میسپارمش.....
ارسال شده در دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, - 23:25
خـــُدایـــــا .... به تو میسپارمش..... امّا یه خواهشــــی ازت دارَم... ! یه روزی... یه جایی... بغل یه غریبه... "مســــــــــت مست" بدجـــــــوری یاد مَن بندازش.... داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


صبور باش و ساکت...
ارسال شده در دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, - 23:23
یادت باشد دلت که شکست، سرت را بگیری بالا تلافی نکن، فریاد نزن، شرمگین نباش دل شکسته گوشه هایش تیز است مبادا دل و دست آدمی که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین مبادا که فراموش کنی روزی شادیش آرزویت بود صبور باش و ساکت... داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


رفت
ارسال شده در دو شنبه 27 خرداد 1392برچسب:, - 23:22
سر كلاس ادبیات معلم گفت : فعل رفتن رو صرف كن گفتم : رفتم ...رفتی ...رفت ساكت می شوم ، می خندم ولی خنده ام تلخ می شود معلم داد می زند : خوب بعد ؟ ادامه بده و من می گویم : رفت ...رفت ...رفت رفت و دلم شكست ...غم رو دلم نشست رفت و شادیم مُرد ... شور و نشاط رو از دلم برد رفت ...رفت ...رفت و من می خندم و می گویم : خنده تلخ من از گریه غم انگیز تر است كارم از گریه گذشته كه به آن می خندم داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


نه دردی دارم و نه قلبی...
ارسال شده در سه شنبه 21 خرداد 1392برچسب:, - 22:59

 

عادت ندارم درد دلم را
به همه کس بگویم...!!!

پس خاکش میکنم زیر چهره ی خندانم تا همه فکر کنند...
نه دردی دارم و نه قلبی...

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


بیزار باش
ارسال شده در جمعه 17 خرداد 1392برچسب:, - 21:22

 

بیزار باش از معشوقی که
اسم هرزگی هایش را بگذارد
"آزادی"
اسم نگرانی هایت را بگذارد
"گیر دادن"
و برای بی تفاوتی هایش
"اعتماد داشتن به تو" را بهانه کند ...

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


عشق بازی
ارسال شده در یک شنبه 29 ارديبهشت 1392برچسب:, - 20:26

 

می خواهم 
عشق بازی کنم 
با ادامه تنَت 
تا پایان ،
از نیمه شروع کردن ها
را بیشتر دوست دارم ،
بهتر از آغازهایی است
که به نیمه هم نمی رسند...

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


آتدی منی
ارسال شده در سه شنبه 24 ارديبهشت 1392برچسب:, - 22:33

 

نفسیم گلمه داها نازلی یاریم آتدی منی!
چاغریب باشقاسینی اوزگلره ساتدی منی!
من گئدنده یولوما باخمادی آغلاتدی منی!
لعنت اولسون منه دنیا.کیمه خاطیر یاشادیم؟؟

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در یک شنبه 22 ارديبهشت 1392برچسب:, - 21:39

 مَعشوق ِ مَنْ


زنی اسْتْ

دَر رویآهآی ِ دور دَسْتْ

سَرْشآر اَز مِتآنت،غُرورْ وَ وَقــ ـآر

رُخْ دَرْ رُخ ِ او

غَرْقْ میشَوَم در اِصآلَتَش. . .

به تَمــ ـآم ِ حَرْفْهــ ـآی ِ رَد ّ و بَدَلْ نَشُدهء بِینِمــ ـآنْ سوگَنْدْ

حُضورَشْ حُرْمَتی دارد بَس مُقَدََّس....
_____________________________________________

در خاطری که ” تویـــی ” دیگران فراموشند...!!!
 
99
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, - 21:23

 

با تــوام دخـــتــر جــــان :

پسری که از این سرِ شهر میکوبه میاد دنبال تو

پسری که بدون ترس و محکم, همه جا دستاشو دورت حلقه میکنه

پسری که اس ام اساش کوتاه هست اما پر احساسه

پسری که دستات رو تو چراغ قرمزِ خیابونا محکمتر میگیره

این پسر رو حق نداری اذیت کنی !

حق نداری ... حالیته ؟!؟

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, - 21:16

 

آنقدر‌ها هم اعتیاد چیز بدی نیست ؟!

یک نفس عمیق می‌‌کشم از هوای نفست...

خمارم می‌کند بوی تنت....

چه حال خوبیست معتاد تو شدن....

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در شنبه 21 ارديبهشت 1392برچسب:, - 21:14

مردان در سکوت پیر میشوند و در خاموشی اشک میریزند ...
پیاده رو ها را آنقدر میروند تا گم شوند ...

 
 
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


عاشقانه
ارسال شده در جمعه 13 ارديبهشت 1392برچسب:, - 13:37

 دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت. دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وقتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد. در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد. روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد. دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود. دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد. زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد. ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید. زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و 20 درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد. چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت. مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد. مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟ مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم. پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟ پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟ کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود:: معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


just u
ارسال شده در پنج شنبه 12 ارديبهشت 1392برچسب:, - 22:38
حواســــم را هرکـــجا که پــرت می کـــنم باز کـــنار تـــو می افتد …
 
 
 
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


دلم برای تو که نه
ارسال شده در چهار شنبه 28 فروردين 1392برچسب:, - 21:48

 دلم برای تو که نه… ولی برای روز های با هم بودنمان تنگ شده

برای تو که نه… ولی برای “مواظب خودت باش“شنیدن، تنگ شده


برای تو که نه… ولی برای دلی که نگرانم میشد تنگ شده



برای تو که نه ولی برای تو جون منی گفتن هایت تنگ شده است


راستش

برای اینها که نه… دلم برای خودت تنگ شده

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:, - 22:46

چند وقتیست هر چه می گـــــردم
هیــــچ حرفــــی بهتـــر از سکوت پیدا نمی کنم …
نگـــــاهم امـــا …
گـــــاهی حـــرف مـــی زند گاهی فــــریاد می کشد…
و مــــن همیشه به دنبال کســـی می گردم
که بفهمــــد یک نگـــاه خستـــــه چه می خواهــــد بگوید …

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:, - 23:6

 غمگینــــم !
آنقدر که در مجاورتِ دریا هـــم
سراب مے بینم !
اگر نباشے ،
همیشه این َ م . . . !

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در دو شنبه 19 فروردين 1392برچسب:, - 20:43

مــــیـدانــــــی ؟
همه را امـــتــحــــان کــــــــــــــرده ام !
قرص خــــواب و مـسکن
روانـشـنــــاس
خــــنـــده هـای زورکــــی . . .
هـنـدزفـری تـوی گـوش و گــــریــه کـردن
ســــیـگــــــــــــــار و مــشــروبـــــــــــ . . .
دوســتـــــــــــان جـــــدیــد. . .
دل من این حـــــــــرفـهـا حـــالـیـش نـمیشود !
آغــوشـتـــــــ را مـیـخـــــــــــواهـم . . .
بـــــــرگــــــرد . . ....
 

 

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


تجارت اشتباه
ارسال شده در یک شنبه 22 بهمن 1391برچسب:, - 20:31

 چه تجارت ناشیانه ای بود

آن همه نازی که من از تو خریدم ..!
 
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


خــــدایـــــا
ارسال شده در شنبه 21 بهمن 1391برچسب:, - 23:11

 خــــدایـــــا 

مــــــی شــــــود بـــاران بــــبــارد . . . ؟
ایــــن بــــــغـــض
بــــــه تــــنـــهــایــی . . .
از گـــلـویــم 
پـــایـــیــن
نـــمــی رود....
 
 
درج کامنت
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



ارسال شده در شنبه 14 بهمن 1391برچسب:, - 21:48
اون منم که عاشقونه شعر چشماتو میگفتم

هنوزم خیس میشه چشمام وقتی یاد تو می افتم

هنوزم میای تو خوابم تو شبای پر ستاره

هنوزم میگم خدایا کاشکی برگرده دوباره . . .
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


کاش
ارسال شده در جمعه 13 بهمن 1391برچسب:, - 14:1

 کـاش مـی فـهـمیـدی ....


قـهـر میـکنم تـا دسـتـم را مـحـکمتر بگیـری و بـلـنـدتـر بـگـویی:

بـمان...

نـه ایـنـکـه شـانـه بـالا بـیـنـدازی ؛

و آرام بـگویـى:

هـر طور راحـتـى ... !
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


خدایا
ارسال شده در سه شنبه 10 بهمن 1391برچسب:, - 20:51

 خدایا!

مرا که آفریدی،گارانتی هم داشتم؟
دلم دیگر کار نمیکند...
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


عشق
ارسال شده در دو شنبه 9 بهمن 1391برچسب:, - 22:3

 ♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥


شرابی که مزه اش لب های تو باشد،


شرابیست که مرا مست میکند ...

♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥♥

 
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


ثروت
ارسال شده در شنبه 7 بهمن 1391برچسب:, - 22:16
دختــر نمیـــــــدانست چه راهــــــی را انتخـــــــاب کند


پـــــــــدرش آخرین حرفـــــــــــش را زده بود ،


او باید بیــــــــــن ثروت پــــــدر و عشـــــــــق بی پــول خود یکــی را انتخــــاب کند ....


او پســـــر بی پــــــول را انتخــــــــاب کـــــــرد ♥


ولـــــی حالا درمانــــــــده و خجـــــــالت زده راه خـــانه ی پدر را در پیـــش گرفــــته :(


پســــــــــر او را بدون ثــــــروت پدر نمیخـــــــــواست ....... :| :((

 

 

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


چشم ملتی به تو است.
ارسال شده در پنج شنبه 5 بهمن 1391برچسب:, - 22:4
قرار نیست که من همیشه خوش باشم...

پارسال من خوش بودم از اینکه در کنارت هستم

امسال دیگری خوشحال است برای باتو بودن

و سال بعد یکی دیگر...

از تلاش دست نکش که چشم ملتی به تو است..
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


تو مقصری.
ارسال شده در دو شنبه 2 بهمن 1391برچسب:, - 20:42

 تو مقصری.


اگر من دیگر " منِ سابق " نیستم!

پـس. من را به "مـن" نبودن محکوم نکن...!

من. همـانم که درگیـر عشقش بودی. یـادت نمی آید؟

من همآنـم. حتی اگر این روزها بویِ بی تفاوتی بدهم.

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


"اؤلمه‌میشم من"
ارسال شده در یک شنبه 1 بهمن 1391برچسب:, - 20:37

 سن گئدندن آرتیق نئچه ایل كئچیب 

هله ده اؤزومه گلمه‌میشم من 
قلبیمه آدینی نئجه یازمیشام، 
ائله ده قالیبدی، سیلمه‌میشم من. 

سن گئتمك ایسته‌دین، من قوجاقلادیم 
"گئتمه، یالواریرام" دئییب ساخلادیم 
یادیندامی او گون نئجه آغلادیم؟ 
او زاماندان بری، گولمه‌میشم من. 

هز آلیردین منی اله سالماقدان 
ایچیمدن سیرریمی بیر-بیر آلماقدان 
دئینده "قورخورام تنها قالماقدان" 
قورورلا دئییردین "اؤلمه‌میشم من".


داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


نـــگــــــاهــــــم کــــن . . .
ارسال شده در شنبه 9 دی 1391برچسب:, - 22:56

 نـــداشـتنتـــــــــــــ


نـــخواستنتـــــــــــ


نــــبودنـتـــــــــــــــ


همــــــه قــبـــــــول . . . !


فــقــطـ لحظــه هـایی کــه هسـتی


نـــگــــــاهــــــم کــــن . . .


همیـــــــن . . . !

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که ...
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, - 19:45

 نمی بخشمت به خاطر تمام خنده هایی که از صورتم گرفتی ،

به خاطر تمام غم هایی که بر صورتم نشاندی ، نمی بخشمت به خاطر دلی که

برایم شکستی ، به خاطر احساسی که برایم پر پر کردی ،

نمی بخشمت به خاطر زخمی که با خیانت بر وجودم تا ابد نشاندی ،

داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 


این چند ماه
ارسال شده در چهار شنبه 26 مهر 1391برچسب:, - 19:43

 این چند ماه


که منتظرت بودم
به اندازۀ چند سال نگذشت
به اندازۀ همین چند ماه گذشت
اما فهمیدم
ماه یعنی چه
روز یعنی چه لحظه یعنی چه
این چند ماه گذشت
و فهمیدم
گذشتن، زمان، انتظار
یعنی چه
 
 
0ac1192ffa3c16cdf8aa974f21c88f20-300
 
  •  
داغ کن - کلوب دات کام با نظرات خود مرا در ادامه دادن این وبلاگ تحسین کنین

javahermarket


نويسنده alijOon

 



صفحه قبل 1 2 3 4 5 ... 11 صفحه بعد